ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بوی پیراهن یوسف را میشنوی اگر ...
چشمانت یعقوبی باشد
فیالواقع چشمانت کور همه چیز جز یوسف باشد ...
آنقدر چشم ب راهت خواهم گریست ک چشمانم یعقوبی شود ...
التماس دعا
حاجی
جمعه هفتم شهریور نوشت:
چیزی شبیه این متن رو دنبالش بودم برا وبلاگ، تو سفید پیداش کردم، ی بار دیگه بخونیدش لطفا ...
کربلا آموخت
رئیسجمهور گفت: "هر وقت میخواد مذاکره بشه یک عده میگن ما داریم میلرزیم؛ خب به جهنم، برین یه جای گرم پیدا کنین برا خودتون! چه کار کنیم ما!" پیشبینی میشود با توجه به اینکه رییسجمهور الگوی هیئت دولت میباشد؛ در روزهای آتی شاهد شنیدن چنین صحبتهایی نیز باشیم:
وزیر اقتصاد: بعضیها میگن تورم بالاست و کمرمون داره زیر فشارهای اقتصادی خم میشه! خب به جهنم، برین باشگاههای ورزشی قوی بشین! شما لاغر مُردنی هستین، چه کار کنیم ما!
وزیر نیرو: هر وقت صحبت از قطعی برق میشه یک عده میگن ما از تاریکی میترسیم؛ خب به جهنم، 6 ماه سال برین قطب شمال، 6 ماه بعدیش هم برین قطب جنوب تا همیشه روز باشه و توی تاریکی نباشین! شما ترسور هستین، چه کار کنیم ما!
وزیر کار: بعضیها میگن آمار بیکاری بالاست؛ خب به جهنم! عرضه داشتین یک کاری واسه خودتون پیدا میکردین! شما بیعرضه هستین، چه کار کنیم ما!
وزیر راه: هر وقت یک هواپیما میخواد پرواز کنه مسافرهاش میگن ما میترسیم سقوط کنیم؛ خب به جهنم، با اسکانیا مسافرت کنین که جزغاله بشین! چه کار کنیم ما!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است
والعاقبه للمتقین
حاجی
گاهی یک مداد، یک کاغذ سفید و کلی حرف و صدای خش خش مداد بر روی کاغذ، لذتبخشترین کار دنیاست.
مثل همیشه نوشتن آرامم میکند ...
جایی برای تنهایی
درد دل آدمی را بیدار میکند، روح را صفا میدهد، غرور و خود خواهی را نابود میکند. نخوت و فراموشی را از بین میبرد، انسان را متوجه وجود خود میکند.
انسان گاه گاهی خود را فراموش میکند، فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش میکند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمیپاید، فراموش میکند که جسم مادی او نمیتواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمیشود. اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی میفهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجه نمیکند.
خدایا تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.
خدایا هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا میدانم ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد.
خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پر کاهی در مقابل طوفانها هستم. به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم.
شهید چمران