سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

بدون شرح ...



رفته بودیم ی جایی، اینو داخل کوچه نوشته و گذاشته بودن ...








یا ابالفضل (ع) ...






تعریف میــکرد:

همسرم توی حیــاط از روی ویلچر با صورت خورد زمیــن ...

بعد که من دویــدم و از روی زمیــن بلنــدش کردم

دیــدم داره مثل ابـر بهار گریــه می‌کنه ...

با تعجب بهش گفتم

حاجی شما توی ایـن سالهای مجروحیتت

یــه بار آخ نگفتی


 چی شده؟!

گفتش نمیدونستم

زمیــن خوردن با صــورت اینـقدر درد داره ...

.
.
.

یا ابالفضل (ع)



رفتند تا بمانیم ...






رفتند تا بمانیم ... ؟!؟




دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم !!!

آن‌جا پشت خاکریز بودیم و این‌جا در پناه میز !!!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم نام‌مان گم نشود !!!

جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد !!!

الهی:

نصیرمان باش تا بصیر گردیم !!!

بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم !!!

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم !!!

شهید شوشتری