سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

همین طوری الکی ...

سلام رفقا ...


الکی دلتنگ شدم، فارغ از همه‌ی تحریم‌هایم، فارغ از مذاکراتم با پنج‌های بعلاوه خیلی !!! دلم خوش است ب خودش و خودش الکی دلتنگ می‌شود، انگار محبت مقاومتی در دلم رسوخ کرده است. نمی‌خواد دم کدخدا را ببیند خودش برای خودش خوش است ب هوای کربلاااااااااا ...


نظرات 4 + ارسال نظر
همسنگر سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 10:44 ب.ظ

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند...

اهل عالم بدانید، حسین شاه کریم است خدا میداند...

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟!...

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند...

سلام...
گاهی از دور سلام دادن هم اجر و ثواب خود را دارد و دل آرام میگیرد،به شرطی که با اخلاص و با تمام وجود سلام داده باشیم.
...........................................
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
..........................................
محتاج دعا

سلام ...

«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»

خیلی ممنون و التماس دعا

یه زائر چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:53 ب.ظ

دوای غمتان,

غیرغبارحرم کرببلانیست....
نگردید......

خداحداقل توعمرهرعاشقی یه بارزیارت اربعین باپای پیاده روزی کنه,که شنیدن کی بودماننددیدن.اصلا دیگه روی زمین نیستی وقتی باتمام خستگی چشمت توبین الحرمین به2تاگنبدمیافته...

وآیه9 سوره قیامت اینجامعنی پیدامیکنه:وخورشیدوماه یکجاجمع شوند...

سلام ...

خدا ان شاء الله روزی همه عشاق اباعبدالله بکنه زیارت کربلا رو ...

التماس دعا

علی داداش پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 02:23 ب.ظ

خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلایتو ...

من دلم نازک است و زود می گیرد...

اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛

ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود ...

وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد ...

وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست ...

آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!

و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام...

وقتی که نسیم ، موهایم را نوازش میکند...

به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای...

من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت ...

دلم به حال خود میسوزد...

دلم میسوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبــــــویـــمــت...




عطر سیب حرمت آرزوست ...




حضرت ارباب ، ســــلامٌ عَــلَـــیــــک

علی داداش پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 02:31 ب.ظ

داداش پارسال که پامو عمل کردم شنیده بودم که بچه ها میخوان برن کربلا اون موقع خیلی دلم گرفت چون همه شرایطو داشتم و میتونستم برم ولی نشد.رفتم عمل وقتی هنوز بیهوش بودم خواب دیدم که نشستم بین الحرمین و هی دارم اینو زمزمه میکنم((گر ننمایی نطرم-به کجا شکوه ی این دل ببرم)) یکی اومد و از کنارم رد شد و گفت اینجا اومدن دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره.گفت و رد شد.....از اون موقع تا به الان فقط منتطرم

داداش رفتن تو سوخت و ساز داره و منتظری ک زود یا دیر بری ولی من سوخت و سوزم هنوز معلوم نی، هنو دنبال نیمچه نگاهم ک حرف دل بگم، امان از دل زنگار گرفته امااااااان ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد