سلام رفقا ...
ازدواج و ترشی !!!
دو کلمهای ک نباید زیاد باهم ارتباط داشته باشن ولی اگه خورشید و ابر و عسگر و این و اون همه جمع گردند و آنگهی دریا شود. میگن دعای مومن در حق مومن خیلی خیلی ب استجابت نزدیک هست و من ب عینه این رو دیدم و بهش اعتقاد دارم حالا میگید چطوری؟ توی بحث اصلی میگم خدمتتون ...
همیشه اصطلاح آخرین و اون چیزی ک در آخر میآد برای شخص و فرد اهمیت ویژهای داره و در واقع لب کلام و والسلام کار هس، مثلن تو عملیاتها شب آخر حمله همه جمع میشدن، نماز شب و زیارت عاشورا و تنهایی با خدا و اینا، ینی همه جا اینجوریه، حالا شاید بگید این چ ربطی داره ب مطلب. شاید ربط داشته باشه شایدم نداشته باشه ...
هر حال موضوع مهم دومی ک میخوام راجع بهش بنویسم مهندسی اجتماعی هس. توی این مبحث شما میتونید با اطلاعاتی ک از فرد دارید یا از چیز مورد نظر میدونید ب اطلاعات مهمتری دست پیدا کنید. مثالا تو این روشی ک پیام میفرستن ب طرف و میگن جایزه برنده شدی، با ورود طرف ب بازی با مهندسی اجتماعی، از طرف اطلاعات ب ظاهر غیر لازم میگیرن و کاری ک نباید اتفاق بیافته میافته ...
حسن یکی از اون مهندسین اجتماعی هس، ینی خدای ی دستی زدن ب معنای واقعی کلمه. می تونه جوری شما رو ب بازی بگیره و حرف بکشه ک نگو!!!
مثلن دیروز داشتیم تو شهناز دنبال قیمت کردن و خرید برای مشتریهامون بودیم ک یکی از بچهها رو دیدیم.
حسن بدون مقدمه گف فلانی یکی از بچهها میگف ب خانم فلانی (از همکلاسیهای اون بنده خدا) تیکه انداختی. (ببینید اطلاعات مهندسی اجتماعی حسن رو ک از همکلاسیهای اون خبر داشت و ی دستی زد) ب من ی کسی گف ک فلان کاری رو کردی، از تو انتظار نداشتم و ...
اون بیچاره هم تمام چیزهایی ک شده یا نشده بوده رو گف. ینی ی چن تا اطلاعات ب دست آوردیم ک عالیییییی. ی چن نفر رو هم ب هوای این ک اونا لوووش دادن گف و ما هم چی خودمون رو زدیم ب ...
هر حال مهم هس ک شما مواظب باشی ...
حالا چرا اینها رو نوشتم چن تا مقدمه بود ک برسم سر بحث اصلی ...
و اما بحث قبلتر از اصلی ...
بذارید این رو بگم ک (این بند خیلی مهم هس و دقیقن همون مهندسی اجتماعی ک میگم همینه) مثلن تو ماشین میگن ک مدل ماشین 87 هس یا مثلن 70 ........
در انسان میگن ک متولد چ سالی هستی مثلن 68 یا 69 یا 70 ؟!؟
وقتی اطلاعات میدانیات با توجه ب کاری ک انجام میدی زیاد باشه میتونی با چن تا حدس ساده ب اطلاعات مهمی دست پیدا کنی ....
فک کنم اینجا امروز ویکی لیکس بشه ...
البته ممکن هس من ب عنوان هیچی عوامل نفوذی داشته باشم (مهندسی اجتماعی) شما باور نکن ...
هر حال وقتی اطلاعات میدانی داشته باشی، مث شماره ملی یا شماره دانشجویی حتی میتونید سراغی از دروس و واحدهای پاس شده یا نشده داشته باشی واسه همین هس ک میگم و توصیه اکید داشتم ب دوستان ک همیشه چن تا تغییر داشته باشن (البته ذکر این نکته خالی از لطف نیس ک من و دوستان هیچ کدوم از این اطلاعات استفاده نکردیم و فقط جهت تذکر هس چون ک خیلی اوقات این موضوع رو در بین رفقا دیدم و همیشه هم تذکر دادم ...)
ولی هنوز بحث اصلی مونده ...
بحث اصلی مربوط هست ب پروژه مطلب آخر ک در سال 1370 و توسط رئیس جمهور وقت انجام شد. من اصلن انتظار نداشتم ک بتونم وارد مجموعه مطلب آخر بشم ولی شدم ...
اینجا میرسیم ب همون بحث ترشی لیته و انواع ترشی ک تو بعضی جاها حتی ب دعای سفره ختم میشد ک اللهم الرزقنا رزقا حلالا طیبا البته شاید ب این سلیسی و روانی نبوده مثلن جای برخی کلمات عوض شده باشه و جمیلا و قدا طویلا ک از خدا میخوایم این جوری شده باشه ...
از این بگذریم از برخی از دوستان هم ک زحمت کشیدن و دبه ترشی آوردن، دعا کردن، شوخی کردن و مزاح تشکر میکنیم، از آقا مرتضی و عیالشون ب خاطر کار خوبی ک انجام داده بودن و ...
هر حال خواستیم در جوابی ک یکی از دوستان درخواست خاطره کرده بود رو داده باشیم و ب قول رفقا حکایت همچنان باقی است و این خاطرهها هم باقی است ...
والعاقبه للمتقین
حاجی
دردم از یار است و درمان نیز هم | دل فدای او شد و جان نیز هم | |
این که میگویند آن خوشتر ز حسن | یار ما این دارد و آن نیز هم | |
یاد باد آن کو به قصد خون ما | عهد را بشکست و پیمان نیز هم | |
دوستان در پرده میگویم سخن | گفته خواهد شد به دستان نیز هم | |
چون سر آمد دولت شبهای وصل | بگذرد ایام هجران نیز هم | |
هر دو عالم یک فروغ روی اوست | گفتمت پیدا و پنهان نیز هم | |
اعتمادی نیست بر کار جهان | بلکه بر گردون گردان نیز هم | |
عاشق از قاضی نترسد می بیار | بلکه از یرغوی دیوان نیز هم | |
محتسب داند که حافظ عاشق است | و آصف ملک سلیمان نیز هم |
سلام رفقا ...
الکی دلتنگ شدم، فارغ از همهی تحریمهایم، فارغ از مذاکراتم با پنجهای بعلاوه خیلی !!! دلم خوش است ب خودش و خودش الکی دلتنگ میشود، انگار محبت مقاومتی در دلم رسوخ کرده است. نمیخواد دم کدخدا را ببیند خودش برای خودش خوش است ب هوای کربلاااااااااا ...