سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

ی نصیحت !!!








سلام رفقا ...


نمی دانم چرا ولی حالم خراب است. مثل اناری ک فشارش داده اند تا آب انارش کنند. مثل همین ماشین ک چند روز پیش بنزین تمام کرد، بنزین تمام کرده ام. مثل گوشی ام ک چند روز است ب شارژ نزده ام ...


حالم خراب است ولی هرکسی حالم را می پرسد، جواب شکر !!!

شاید دلم هوای تنهایی دارد. نمی دانم شاید مثالم داستان مهندس ساختمانی است ک با کارگرش ک در طبقه پایین بود، کار داشت،‌ خواست او را متوجه خودش بکند، ی ده هزار تومنی انداخت پایین. کارگر برداشت و بدون نگاه ب بالا گذاشت جیبش. دفعه دوم ی پنجاه تومنی و همون داستان. بار آخر ی سنگ کوچولو برداشت و انداخت. کارگر ب محض افتادن سنگ بالا رو نگاه کرد. مهندس کارش رو گفت و ...


فقط حافظ دلم هوای دلم رو می گوید ...



دردم از یار است و درمان نیز هم  دل فدای او شد و جان نیز هم
این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن  یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آن کو به قصد خون ما  عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن  گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل  بگذرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست  گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان  بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار  بلکه از یرغوی دیوان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشق است  و آصف ملک سلیمان نیز هم





والعاقبه للمتقین

حاجی

داااش ابرام






وقتی بچه ها رفتند، آمدم پیش ابراهیم ...

هنوز متوجه حضور من نشده بود، توی حال خودش بود. با تعجب دیدم هرچند لحظه سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می زند،

یکدفعه با تعجب گفتم: "چیکار می کنی داش ابرام؟" 

تازه متوجه حضور من شده بود. جا خورد و برگشت گفت: "هیچی چیزی نشده."

اصرار کردم که باید بگی جون من ...

 مکثی کرد و گفت: "سزای کسی که چشمش به نامحرم بیفته همینه."

آن موقع نفهمیدم چه می گوید. بعدها در تاریخ بزرگان خواندم دیدم  آنها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه می کنند.

 از صفات دیگرش این بود که اگر می خواست با زنی نامحرم حتی از بستگان صحبت کند، به هیچ وجه سرش را بالا نمی آورد. به قول دوستانش: "ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!"

شادی روحشون صلوات ...


حاجی: حاج ابرام رو آمحسن بهم معرفی کرد. ی مطلب هم ک توی وبلاگ خودش زده بود. این مطلب عجیب تو فک برد من رو ک ما کجا و داااش ابرام کجا؟ یعنی تا کجاها حواسشون بوده ...


الهی من لی غیرک ...