سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

ولادت حضرت عشق مبارک



در غیب و شهود یا علی می‌گوئیم

دائم به سجود یا علی می‌گوئیم

زهرا چو برد به سوی جنت ما را

هنگام ورود یا علی می‌گوئیم






تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم

با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را

بخشیده به همسایه، چه قران کریمی

در خانه زهرا همه معراج نشینند

آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی

ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم

می سوخت حریم دل مولا چه حریمی

آتش مزن آتش در و دیوار دلش را

جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی

حالا نکند پنجره را وا بگذاریم

پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی ...

ازدواج و ترشی


سلام رفقا ...


ازدواج و ترشی !!!


دو کلمه‌ای ک نباید زیاد باهم ارتباط داشته باشن ولی اگه خورشید و ابر و عسگر و این و اون همه جمع گردند و آنگهی دریا شود. می‌گن دعای مومن در حق مومن خیلی خیلی ب استجابت نزدیک هست و من ب عینه این رو دیدم و بهش اعتقاد دارم حالا می‌گید چطوری؟ توی بحث اصلی می‌گم خدمت‌تون ...



همیشه اصطلاح آخرین و اون چیزی ک در آخر می‌آد برای شخص و فرد اهمیت ویژه‌ای داره و در واقع لب کلام و والسلام کار هس، مثلن تو عملیات‌ها شب آخر حمله همه جمع می‌شدن، نماز شب و زیارت عاشورا و تنهایی با خدا و اینا، ینی همه جا این‌جوریه، حالا شاید بگید این چ ربطی داره ب مطلب. شاید ربط داشته باشه شایدم نداشته باشه ...


هر حال موضوع مهم دومی ک می‌خوام راجع بهش بنویسم مهندسی اجتماعی هس. توی این مبحث شما می‌تونید با اطلاعاتی ک از فرد دارید یا از چیز مورد نظر می‌دونید ب اطلاعات مهم‌تری دست پیدا کنید. مثالا تو این روشی ک پیام می‌فرستن ب طرف و می‌گن جایزه برنده شدی، با ورود طرف ب بازی با مهندسی اجتماعی، از طرف اطلاعات ب ظاهر غیر لازم می‌گیرن و کاری ک نباید اتفاق بیافته می‌افته ...


حسن یکی از اون مهندسین اجتماعی هس، ینی خدای ی دستی زدن ب معنای واقعی کلمه. می تونه جوری شما رو ب بازی بگیره و حرف بکشه ک نگو!!!

مثلن دیروز داشتیم تو شهناز دنبال قیمت کردن و خرید برای مشتری‌هامون بودیم ک یکی از بچه‌ها رو دیدیم.

حسن بدون مقدمه گف فلانی یکی از بچه‌ها می‌گف ب خانم فلانی (از هم‌کلاسی‌های اون بنده خدا) تیکه انداختی. (ببینید اطلاعات مهندسی اجتماعی حسن رو ک از هم‌کلاسی‌های اون خبر داشت و ی دستی زد) ب من ی کسی گف ک فلان کاری رو کردی، از تو انتظار نداشتم و ...


اون بیچاره هم تمام چیزهایی ک شده یا نشده بوده رو گف. ینی ی چن تا اطلاعات ب دست آوردیم ک عالیییییی. ی چن نفر رو هم ب هوای این ک اونا لوووش دادن گف و ما هم چی خودمون رو زدیم ب ...


هر حال مهم هس ک شما مواظب باشی ...


حالا چرا این‌ها رو نوشتم چن تا مقدمه بود ک برسم سر بحث اصلی ...


و اما بحث قبل‌تر از اصلی ...


بذارید این رو بگم ک (این بند خیلی مهم هس و دقیقن همون مهندسی اجتماعی ک می‌گم همینه) مثلن تو ماشین می‌گن ک مدل ماشین 87 هس یا مثلن 70 ........



در انسان می‌گن ک متولد چ سالی هستی مثلن 68 یا 69 یا 70 ؟!؟


وقتی اطلاعات میدانی‌ات با توجه ب کاری ک انجام می‌دی زیاد باشه می‌تونی با چن تا حدس ساده ب اطلاعات مهمی دست پیدا کنی ....


فک کنم این‌جا امروز ویکی لیکس بشه ...


البته ممکن هس من ب عنوان هیچی عوامل نفوذی داشته باشم (مهندسی اجتماعی) شما باور نکن ...


هر حال وقتی اطلاعات میدانی داشته باشی، مث شماره ملی یا شماره دانشجویی حتی می‌تونید سراغی از دروس و واحد‌های پاس شده یا نشده داشته باشی واسه همین هس ک می‌گم و توصیه اکید داشتم ب دوستان ک همیشه چن تا تغییر داشته باشن (البته ذکر این نکته خالی از لطف نیس ک من و دوستان هیچ کدوم از این اطلاعات استفاده نکردیم و فقط جهت تذکر هس چون ک خیلی اوقات این موضوع رو در بین رفقا دیدم و همیشه هم تذکر دادم ...)



ولی هنوز بحث اصلی مونده ...


بحث اصلی مربوط هست ب پروژه مطلب آخر ک در سال 1370 و توسط رئیس جمهور وقت انجام شد. من اصلن انتظار نداشتم ک بتونم وارد مجموعه مطلب آخر بشم ولی شدم ...


اینجا می‌رسیم ب همون بحث ترشی لیته و انواع ترشی ک تو بعضی جاها حتی ب دعای سفره ختم می‌شد ک اللهم الرزقنا رزقا حلالا طیبا البته شاید ب این سلیسی و روانی نبوده مثلن جای برخی کلمات عوض شده باشه و جمیلا و قدا طویلا ک از خدا می‌خوایم این جوری شده باشه ...


از این بگذریم از برخی از دوستان هم ک زحمت کشیدن و دبه ترشی آوردن، دعا کردن، شوخی کردن و مزاح تشکر می‌کنیم، از آقا مرتضی و عیالشون ب خاطر کار خوبی ک انجام داده بودن و ...


هر حال خواستیم در جوابی ک یکی از دوستان درخواست خاطره کرده بود رو داده باشیم و ب قول رفقا حکایت هم‌چنان باقی است و این خاطره‌ها هم باقی است ...



والعاقبه للمتقین

حاجی