ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مَشک رنجهای انقلاب را به دندان کشیدهایم و دست و پا دادهایم ...
جاذبه خاک به ماندن می خواند و
آن عهد باطنی به رفتن
عقل به ماندن می خواند و
عشق به رفتن ...
و این هر دو را خداوند افرید تا وجود انسان در آوارگی و حیرت میان عشق و عقل معنـــا شود ...1
چه زیبا گفتی سید جان و چه عاشقانه عقل را نفی کردی !!!
به راستی که سالهــاست به بهانه ی عقل در گیر جاذبه ی این خاکیم ...
و نه فرصتی برای عاشقی پیدا کردیم و نه به آن عهد باطنی وفـا ...!!!
و یادمان نمی رود که همین جاذبه و همین عقل بهانه ای بود برای هبوط همیشگی ما ...
و این هبوط شد نشانه ی تمایــز انسان ...
و انسان هم چنان آواره و حیرت زده به دنبال عشق برای عروج !!!
و تو گفتی آن زمان عشـــق در عـــــروج معنا خواهد شد که دست از عادات سخیفخاکستر نشینی برداری و دل به دریا بزنی ...
و رمز دریایی شدن آن است که فقط و فقط هل من ناصـــر ینصـرنی اش را لبیک گویی و هنگامه خاموشی چراغ ها و آزاد گشتن بیعت ها جان خویش را که قرار بود بهای دیدار شود ندزدی و تا عمق جاذبه خاک فرو نروی آن هم به بهانه ی عقل ...
آری سید مرتضی حال سالیان سال است که عقل براحتی عشق را نفی می کند و ما هنوز هم خاکستر نشینیم ...!!!
دستی برآرید فاصله مان تا عروج... دمی عاشقی است ...2
1- شهید سید مرتضی آوینی
2- خاکستر نشینان... جامانده از سفر عشق