سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

در آن نفس ک بمیرم ...







در آن نفـــس که بمــیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جـان که خاک کوی تو باشم

بوقت صبــــح قیامت که سر زخــــاک بر آرم به گفتگوی تو خـــیزم به جستجوی تو باشم
به مجمــــعی که درآینـد شاهدان دو عـالم نظر بســـــــــوی تـو دارم غلام روی تو باشم
حدیث روضـــــه نگویم گـــل بهـــشت نبـویم جمال حـور نجویم دوان بسوی تـــو بـــاشــم
به خوابگاه عـــــدم گر هــزار سال بخــسبم به خواب عافیت آنگه ببــــوی مــوی تو باشم
می بهشت ننـــــوشم ز جام ساقی رضوان مرا بباده چه حاجت که مست بوی تو باشم
هزار بادیه ســــــهل ست با وجود تو رفـــتن اگرخلاف کنم سعدیا بسـوی تـــو بــــاشـــم


نظرات 31 + ارسال نظر
علمدار غریب... پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.mersad2030.blogfa.com

هوالذی انزل سکینه فی قلوب المومنین لیزدا وایمانا مع ایمانهم ولله جنود السماوات والرض وکان الله علیما حکیما..
سلام
اجرتان با حاج ابراهیم همت..
یا حق

سلام علیکم ...

واقعا ممنون از حدیث، موفق باشید

خادم الشهداء ( محسن ) پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 ب.ظ http://khademoshohada.blogsky.com

سلام حاجی....

این مطالب رو میذاری دلم هوای میشه باااااااااا......

در اینجاس ک جواد میگه موووج پرچمت آبرو ب من داد.......

داداش دعا کن ک روز ب روز داره گناهام زیاد میشه.....

التماس دعا شدید.....

یا حق

سلام داااش خودم ...
حسین دو سیب هم میگه: شب جمعه است؛ العفو ب حق الحسین ...

ن ب اندازه من !!!

محتاج دعام داااش

خادم الشهدا جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ق.ظ http://gharargahegomnami.blogfa.com/

سلام با مطلب جدید ب روزم منتظر حضور گرمتونم...
یاحق...

سلام علیکم ...

ممنون از دعوت تون، سر زدم و نظر گذاشتم، بفرمایید با چ اسمی لینک کنم ...

خادم الشهدا جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://gharargahegomnami.blogfa.com/

ممنون ک سر زدین
با اسم قرارگاه گمنامی لینک بفرمایید
یاحق...

لینک کردم

سوگند... جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ

قال رسو ل الله صل الله علیه و آله :
راه زیباست ، ولی نه برای ماندن ، دنیا نیز زیباست ، ولی نه برای دل بستن

سلام
شعر خیلی دلنشینی بود
ممنون از پستتون
موفق باشید...

سلام علیکم ...

لطف فرمودید

ولی ن برای دل بست، خیلی ممنون ک سر می زنید ...

زینب(وب شهدا) جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ http://zendeginameshohada.blogfa.com

سلام..

خیلی حس خوبی داشت این پست..

سلام علیکم ...

لطف دارید ...

حسن شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ق.ظ

حاجی دیگه زیاد خرجت نمیکنم خرج اون روزو باتیردن
لااقل آرپی جی زنو میشه توجیه کرد ولی مال تورو نه
خلاصه بدجوری باختیم
داش دعامون کن از وقتی از سالن اومدیم کمر درد شدیدی دارم
شب برفیت خوش همراه با رویایی سفید

سلام داااش حسن ...

حسن داااش من چی کار کنم، کم کمش سه تا زدم تیر دروازه، نمی رف لامصب آخه ...
خودتم ک چن بار ...

حسن اونا خیلی قوی بودن، اون شمار 12 بازیکن خوبی بود ...
منم کمرم درد می کنه، ولی الله احسانوی قبول السین پخله یاپیشدی ب قول خودت تو هوای برفی رویایی سفید ( خودت فهمیدی چی گفتی ! )

خادم الشهداء ( محسن ) شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ق.ظ http://khademoshohada.blogsky.com

حاااااجی اویاخسان؟

مرد تو مسئولی تو چرا اعصابتو خرد میکنی؟تو ی نیروی فکری هستی خودتو ناراحت نکن دااش....

باز کی بهت چپ نگاه کرده هان؟

داداش تقصیر تو نیست فکرا کوچیک شده و آدم بیکار زیاد ک نشستن دارم حرف درست میکنن در صورتی ک یکم فضولی کنی تو زندگیشون وضیعتشون از همه خرابتر هس....

پس بیخیال حاجی تو رو دارم جذب ایران خودرو میکنم ها اعصاب نداشته باشی نمیتونی پیچ ببندی هااااا حالا از من گفتن بود....

ج ب حسن :

حسن جان آدم ی جای سرمایه گذاری میکنه ک بعدا ج بگیره ن رو حاجی برو رو آرپی چی زن سرمایه گذاری کن جنس دس اونه

سلام داااش محسنم ...

بحث یکم پیچیده هس، خب تلفنی گفتم بهت دااا ...
خودت هم کم ضربه نخوردی از این جور بازی ها ...


ایران خوردو ؟!؟ دستت درد نکنه دااا

حسن شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 ق.ظ

حاجی عالی بود
دست مریزااااااااد
راجع به مطلب پایینیت(آداب اینترنت) یه چیزی به ذهنم اومد که میخوام بگم
بعضیا فضای اینترنتو با خونه خاله و بعضیا با پارک و قهوه خونه اشتباه گرفتن و عده ای یادشون رفته که رابطه دو جنس مخالف تو اینترنت باید عین رابطه های رو در رو(رابطه اجتماعی) باشه
اینو خواستم بگم تا عده ای کند ذهن راجع به افراد پیش داوری نکنن و حرمت نون و نمک همدیگه رو داشته باشن
در ضمن راجع به خالا هیچ نظری ندارم به قول معروف
آن چیز که عیان هست چه حاجت به بیان هست

فعلا چیزی ک گفتم همون هس ک نوشتم، این وبلاگ واقعا گاهی وقتا باعث شده خیلی از حرفام رو بگم و اگه چیز تازه تری خواستم بگم می نویسم راجع ب متن پست ...

آره دیگه ماکارونی رو واسه شما درست کرد، بعد بگم ...

خادم الشهداء ( محسن ) شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:43 ق.ظ http://khademoshohada.blogsky.com

حاجی زیاد هم پیچیده نی بابا....

گفتم اینا همش آثار بیکاری هس....

زیاد فکرتو مشغول نکن.....

خدا طرف حق هس داداش....

راستی نگفتم بهت سر قضیه روز دانشجو برات فرم پر کردم تو ایران خودرو داااا

سر فرصت حرفام رو می نویسم ...

ای بابا زانتیا بکش کنار !!!

خادم الشهداء ( محسن ) شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ق.ظ http://khademoshohada.blogsky.com

آغا ی صلوات بفرس تموم شه بره.....

ببین دشمن شایعه میندازه و ما رو مشفول میکنه ب این شایعه شما درگیر نکنین ب این بحث خودتون رو مواظب باشین دشمنان کارای پشت پرده رو انجام ندن

فرستادم در حق دو تا دایی شهیدمون ...

دست های پشت پرده می دونی کیه ؟! معروف ب صهیونیسم بین الملل ؟!

آوای حرکت شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:13 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام به همه جهادگران دل پاک
حاجی پس چرا اینقدر دیر عکس ها رو میزاری اگه میشه عکس های بیشتری بزار بلکه ما هم لایق بشیم جهاد کنیم...
روحت شاد...

سلام آقا ...

فک کردی، عکس هم بذارم با پوشش کامل ک لو نرم. این عکس هم صورت هاشون رو سیاه کردم ک لو نرم ...

فرصت باشه می ذارم ایشالله ...

تخریب چی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ

سلام دااااااااش...

آآآآ چرا خاطره رو تحریف کردی...خاطره دختر همسایه مون بود که رفت خونه بخت...
نه جدا آخه قضیه این بود... آدامین آدی چخانجان جان چخسن...
قردش تو و حمید رفتید خونه ،دقیقا یادم نبود چند شنبه بود؟ تو میدونی؟ خوب فکرتو مشغول نکن زیاد مهم نیس!
بعد رفتن شما برق ها رفت و هوا شروع کرد به باریدن برف... از یه طرف برف و از یه طرفم باد... نزدیک بود کلا چادر از جاش کنده شه... برقم که نبود چشم ها جایی رو نمیدید سرما رو هم که نگو... پتو ها رو انداختیم زیرمون تا سرما از پایین نفوذ نکنه ...منم زنگ زدم به حمید پاشین بیان مارو نجات بدید...
آقااااا همین که شما پاتون رو گذاشتید روستا طوفان قطع شد و برق ها هم برگشت ... همه چی برگشت به شرایط عادی ... تازه میخواستیم با اومدن برق چادر رو تمیز کنیم که حمید خان وارد چادر شد... قورباغه هم که لطف کرد ایشون رو همرهی کرد.
سنه ویژدانن ... بو قضیه نه ربطی واریدی منه... هن؟ هن؟

سلام داداش ...

آقا بیز بنا گویوروخ ک سیزین صحبت لر دووزدی !!! انشاءالله ک طوفان اولموشدی، برق قطع اولمیشدی ...

حمید من زنگ ویردی ممد گیل تو روستا دارن می میرن. گفت ممد ( تخریب چی ) می گه داریم با شمع خودمون رو گرم می کنیم، آخرین نفس ها ...

دیگه گفتیم ای بابا ...

من نماز عصر رو مسجد جواد الائمه بودم، دقیق یادمه ...

حمید زنگ زد گفتم حداقل بریم جنازه های داداشامون رو جمع کنیم، دست گرگ ها نیوفته جنازه ها ...

راه افتادیم، با پیکان، شب، برف، لغزندگی و اینا ولی رسیدیم ...

رسیدیم دیدیم ای بابا نشستید فوتبال نیگاه می کنید، چادر از خونه ما گرم تر هس، ولی جریان قورباغه جای دیگه بود، گپلیخ المه دا ...

ولی عجب روزایی بود یادش بخیر ...

راستی خالاجان با تو کاری نداشت، من چیزی نمی گم ولی اخبار واصله حسن، علی ( م. فرهنگی ) و شما رو گفتن ک از سالاد ماکارونی و ماکارونی خالاجان بهره مند شدید، من نبودم ایمانم رو نمی دم ولی ...

تخریب چی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:50 ب.ظ

آخ دااااااش یادم رفت یه معادله تو وب محسن نوشتم ، تایید کرد ببین میتونی جوابش رو پیدا کنی؟

ریاضی ام خوب نیس ولی حلش می کنم داااااااش

تخریب چی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:04 ب.ظ

من کلا توفیق نشد خالا جان رو ببنم... این حسن و علی بود که هر نیم ساعت یکبار به بهانه ناهار و شام میرفتن پیش خالا جان...
جریان قورباغه همون روز بود...امشب تو فوتبال از حمید میپرسیم. من دقیقا یادمه حتی میدونم چند شنبه بود!!!

پنج شنبه بود دیگه ...

آقا ما بنا رو گذاشتیم ک خالاجان رو ندیدی ...

ولی راس گفتی ها، این حسن و علی دم ب دیقه می رفتن پیش خالاجان، حالا بماند دا ...

حسن شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:39 ب.ظ

حاجی داری شبهه وارد میکنی هااااا
خودتم خوب میدونی که هزار مرتبه از خالا بزرگتر هم نتونستن منو اغفال کنن
ولی وژژژژژژژژدانا علی رو یه جایی از دستمون گرفت
{ سانسور }

شرمنده حسن جان، پس من ماکارونی رو خوردم ...

اون ک بعععله ...

حسن قرار نشد ک قرانیخ های هم رو بریزیم رو دایره آخه ...

بیر الله بنده سی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:53 ب.ظ

سلام حاجی دآآآآآآآآآآش.
راستش از موقعی که این علیرضای گپ حتی به اسمم هم(بیر الله بنده سی) شبهه وارد کرده دیگه میترسم نظر بزارم.
راستی به جای اینکه دم به ساعت زنگ یزنی بگی عکستو گذاشتم زیر عکس یا بالاش یا هرجاش یه اشاره ای میومدی که ملت اوسدا رو میشناختن. البته تو عکس دومم هنر دیگری از اوسدا به نمایش گذاشته شده که فک کنم الان صاحاب خونه هربار میبینه چن تا بد و بیراه حسابی نوش جانمون میکنه.
راستی قضیه قورباغا همون شبی بود که اومدین. منوم نجه اورییزدن گلیر تحریف الیسیز؟ من بیچاره 5 صفحه واسه آرپیجی زن اس زدم از وضعیت چادر تا نوع مرگ یکی یکی مون! الان تخریبچی اومده میگه من زنگ زدم! حتما بیزده زینداندیدوخ.
ای وای. واما خالاجان! نجه گتمدوخ آشپازخانیا؟ زهر اولسون

سلام قردشیم ...

خب من کاری نداشتم الان ک شبهه وارد کردی بگم، یو یو یو، جب استغفرالله، شیطانا لعنت ...

اسمت رو تغییر بده ب چنگیز یا شاهچراغ یا نمی دونم ...

حالا من زنگ زدم دا. تاریخ رو همین شماها هستین ک تحریف می کنید و کردین ...

بعله اونی ک دراز کشیده این بیر الله بنده سی هس و رییس مون هم هس

پیام رو فرستادی ک این طوری اومدیم دیدیم نشستین پا تلوزیون می خورید و تخمه می شکنید و شادی روح امام صلوات ...

من ب شخصه اومده بودم جنازه تحویل بگیرم، زهر السون ...

یعنی آشپازخانا نرفتی دیگه !!؟ بععععله ...
حالا بماند ...

علمدار غریب... شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.mersad2030.blogfa.com

با سلام و احترام..
شب شما آرام..
با پست شما موافقم...رعایت حد و حدود ...
نامحرم نامحرم است ..حتی در فضای مجازی...
واین تنها برای خواهران یا برادران نیست ...این پست برای همه صدق میکنه...
انشاالله که خدا در لحظه لحظه زندگیمان باشد...وکمک حالمان...
واینکه انشاالله برای فعالیت در وبلاگ ها و فضای مجازی هدفمان و نیتمان نیز خدایی وبرای خدا باشد ولاغیر...
شب شما خوش..

سلام علیکم ...

این ک هدف الهی باشه کاملا درسته اما ...

هر حال خیلی ممنون ک سر می زنید ...

موفق باشید

MAHESTAN شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ب.ظ

سلام داداش تک تک سلام عرض می کنم تخریب چی آرپی جی زن و حاجی وحسن و...ان شاالله همیشه موفق وپیروز باشید

به داااااش امیر خودم ...

آ طهرانین هاواسی نجوردی؟

ارادتیمیز وار، بتردن گولوم ایستیر بلوی ...

باران... شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ب.ظ

خدا کند تبسم لبی به آه نشکند ...

بلور بغض سینه ای به شامگاه نشکند ...

کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای ...

خدا کند که بال او میان راه نشکند

..........................................
سلام پستتون خوب بود...من خیلی محتاج دعام اگ بشه تو دعاتون ماروهم دعاکنین...
یاحق...

سلام علیکم ...

لطف فرمودید

خادم الشهداء ( محسن ) یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ق.ظ

سلام.....

الان واقعا چن تا شبه رو برام برطرف کن....

میگم همه اینا روزای هفته رو میموندن تبریز ولی 5شنبه جمعه حس ایثارگری و سازندگی بهشون دس میداد و میرفتن برا سازندگی....آره؟

سلام داااش ...

نه داداش، همه روزای هفته همه بودن ولی پنج شنبه جمعه کسی رو پیدا نمی کردی؛ همه تو آشپزخونه بودن ...

خط خطی یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ق.ظ http://khathaeatashi.blogfa.com/

خدا قوت

بهترین کار ها جهاد در راه خداست و در اون ایام بهترین کاری که میشد کرد ساختن خونه با سرعت بالا...
اجرتون با شهدا

سلام علیکم ...

شما ی فرد دانشگاهی هستید و مهمتر بسیجی؛ متن رو خوندم و تاسف ...

بحث سر این نیس ک هر کسی ی نظری داره، بیاید بشینید و سر موضوع مسکن مهر حرف بزنیم؛ نقاط قوتش رو بگم و نقاط ضعفش رو ...

ولی همون طور ک گفتم نوشت تون زیادی احساسی و کودکانه هس تا ی نقد و دغدغه ...

شاید می نوشتید خط خطی از احمدی نژاد بدش می آد این جور کفری نمی شدم ولی نوشت تون ...

باز می گم متاسفم ...

امیر یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ق.ظ http://shahadat319.blogfa.com

سلام میخواستم برا مطلب بالایی نظر بزارم ولی دیدن این پست دلمو هوایی کرد
درآن نفس که بمیرم درآرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان.....

سلام ...

لطف فرمودی، در آن نفس ک بمیرم ...

آوای حرکت یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:43 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام حاجی
لو نری؟؟؟!!!!! داداش آمارتو گرفتم چهره زیباتم دیدم چی فکر کردی...

سلام داااش ابرام ...

ای بابا، کجا دیدی؟ چهره زیبا؟ من الان گم شدم ...

آرپی چی زن یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام داداش خسته نباشی
تخریب چی راس میگه قورباغه مال شب بود که اومد توچادر اون روز ظهر که به تخریبچی گفتم چادر رو تمیز کنید از زیر پتوها گربه اومد بیرون نه قورباغه خودتون که میدونید تخریبچی خیلی با سلیقه و خوش سلیقه هستش !!!! باور نمیکنید از مامانش بپرسید من پرسیدم مامانش گفت همه کارهای خونه مون رو ممد انجام میده ....باور کنید راست میگم

به به داداش حمید خودم ...

سر افراز کردی آقا، لطف کردی ...

والله چی بگم دا، آدامین آدی چیخینجان جانی چیخسین ...

حالا ک بحث اینجا رسید ی قول ب همه رفقا می دم م ی عکس از تمیزی و خوش سلیقه ای تخریب چی بذارم، امروز عصر ...

موفق باشی داداش

خادم الشهداء ( محسن ) یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ب.ظ http://khademoshohada.blogsky.com/

سلام حاجی....

واخ واخ واخ باخ عکسه....

لامصب نا گفته دیر آداما.....

سن الله باخ بیر آیاخ دا جوراب واریدی بیر آیاخیندا یوخدی.....

واقعا التماس دعام وااار شدید.....

ای بابا دیگه از زانتیا گذشته الگانس بکش کنااااار

سلام داداشی ...

منووووم حال تاپدین. هش کیم ادعا الیمز ک بو عکسی بونان گاباخ گوروب. تاریخی عکسی دی ...

حالا بعضی عکس ها هم هس ک ناگفته اوناس. حمید در ...، یا ممد در اله اورا یا آبیگی در فلان جا. عکس دارم در حد برج میلاد ...

حال می ده واسه رسوایی، انتشار بدی بعد فرار کنی خارج از تبریز ...

ی پا جوراب اون یکی بدون جوراب هم فتوشاپ هس باور نکن شما ...

ن خیر واسه ما همون زانتیا ( می دونی ک چی می گم )

ای بابا زانتیا بکش کنار ...

التماس دعا

باران... یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام...
نمیخاستم نظر بذارم ....ولی حیفم اومد نگم ک...
به به چه عکسایی...
واقعا خسته نباشید
ایشالا اجرتون با شهدای ""گمنام"""!!!

سلام علیکم ...

لطف فرمودید

حاجی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام رفقا ...

نمی دونم شنیدید یا نه ؟ وقتی ی جایی دارید حرف می زنید، اون چیزی ک مخاطب از حرفاتون برداشت می کنه، مهم هس ...

من خودم نوشتم ک بایستی آداب دان باشیم تو فضای مجازی، اومدیم چی کار کنیم تو این فضا؟ مگر غیر از این هس ک جنگ فرهنگی و خاطر عزیز شهداء و رهبری ما رو کشونده اینجا ؟

من بسیجی هستم، هم لینکیام بسیجی هستن و اون قدر درک و شعور داریم ک بعضی مسائل رو بفهمیم ...

خیلی ناراحت شدم، خیلی ...

بیر الله بنده سی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 ق.ظ

سلام حاجی داش
داری گپ لخ میکنی هاااا. دابالا بالا مسخره بازلین شورون چیخاتدیز آلله شاهیددی. قورباغا دا گلر دا..(عذر میخام دیالوگ مال یه سکانس دیگه بود)
آره میگفتم. اول نظراتو بستی گفتی واسه پایینی بزارین. بعدش سیاه کردن سر و صورت سفید خوشگلمون!! الانم دیگه خوابیدن ما یکی مشکلی نداره و خوابیدن بقیه منشوری شد؟
من از اندرون سایتت هچ خبری ندارم که چه ها میگذره ولی سایت واسه اندرون که نیست واسه بیندرونی هام احترام بزار حاجی.
راستی اون عکس آخری رو نداشتم جان من بزار دانلودش کنم بعد بردار.
حالا سن کی ال لریوی باتریپ سان و داری ناگفته های خدمت بی منت و اخلاص بچه هارو نشون میدی یادم بنداز چنتا عکس و فیلم نمازشب و دعای کمیل و زیارت عاشورای چادر!!! و... بدم بزار. حالت معنویش زیاده.
التماس دعا

سلام آ دااااش ...

اون سکانس مال فیلم جدایی ممد از حمید نیس ی وقت ... ؟

یا الله دیگه !!! سر و صورت و سفید و خوشگلمون. ی بار تو تاکسی قبل انتخابات و اینا بحث سر جلیلی شد و هسته ای، گفتم جانباز هس، راننده تاکسی باور نمی کرد بعد گفتم از وضعیت هسته ای و هر کدوم از مسافرآ چیزی گفتن و من برگشتم گفتم ولی خودمونیمآ عجب خوشگل هس ای جلیلی، راننده تاکسی گف خوشگل اونی ک شما می گی نیس ( خودش گف من نمی گم حالا ) گف ب آقا جماعت می گن خوش تیپ ...

الان شما هم خوشگل نیستی، خوش تیپ هستی بالام جان ...

یااااااا الله، دیشب گفتم تو اس بهت مگه من رو چی فرض کردی ک اندرون و بیروندرون داشته باشه، می خوای پسورد وبلاگ رو بزارم همه بیان نیگاه کنن ببینن ما همون اصل صداقت و روراستی هستیم ن مثل بعضی ها

میییییییییهههههه
ویژدانا دانلود نکردی، وقتی می ذاشتم گفتم ی چن ساعت می ذارم بعد برمی دارم، حالا یکی دو تا از رفقا جو دادن ک برداشتی ( آخه برداشتن عکس و نوشتن نظر پایینی شما یکی شد )

حالا از این تریبون استفاده می کنم و می گم وقتی از چیزی خبر ندارید چرا اظهار نظر می کنید؟ برداشتن عکس قضیه خودش رو داشت و نظر هم قضیه اش فرق می کرد، یکی از بسیجی ها اومد هر چی دلش خواست نوشت واسه ما و داااش محسن و خانوادمون بعد جمع کرد رفت ... ( بعدش هم قیافه گرفت ک با شما نبودم )

ناگفته این نبود ک بابام جان آخه ...

عکس دارم در حد برج میلاد، عکس های تو همین در حد میدون آزادی باشه، دیدم داااا ...

مثلا عکس یکی در اله اورا ( هر چقد خواستم با کد بنویسم نشد، یعنی حتی نوشتنش ناگفته هس )

حالا عکس جوجه رو دارم، شاید گذاشتم، عکس رو هم می ذارم چشم دااااش، امروز عصر اگه فرصت شد ...

محتاج دعا

علمدار غریب... دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:53 ب.ظ http://www.mersad2030.blogfa.com

فحش اگر بدهند آزادی بیان است..جواب اگر بدهی؛بی فرهنگی است..//سوال اگربکنند؛آزاد اندیشند سوال اگر بکنی؛تفتیش عقاید است..//تهمت اگر بزنند؛در جست و جوی حقیقتند؛جواب اگر بدهی دروغگویی است..//مسخره ات بکنند ،انتقاد است..مسخره شان بکنی بی جنبه ای..//اگر تهدیدت کنند؛از خودشان دفاع کرده اند؛اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی..//..
با همه این سختی هایش؛بسیجی و حذب الهی بودن دوست داشتنی است..
محتاج دعا

سلام علیکم ...

لطف فرمودید

سوگند... دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:01 ب.ظ

*«...و ما أنفقتم من شیء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین» ( سبا-آیه 39)
«هرچه انفاق کنید( به دیگران بدهید و درراه هر اقدام خیری – فردی یا اجتماعی- به مصرف برسانید)، خداوند عوض آن را به شما خواهد داد؛ و او بهترین روزی دهندگان است »

سلام
اجرتون با شهدا...
ما رو هم دعا بفرمایید
یا حق

سلام علیکم ...

لطف فرمودید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد