سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

بهشتی ...





امام جعفر صادق (ع):


صورت بهشتی همیشه همجنس تبسم است ...


دست بهشتی بخشنده است ...


زبان بهشتی نرم و فصیح است ...


دل بهشتی صادق و مهربان است ...


سلام بر شما که بهشتی هستید ....


راستی خواستم با این عکس بگم بعله دیگه کار ما کار شهداءست ...



در هر لحظه ب خدا نیازمندیم ...






کتابچه دعای کمیل همیشه باهاش بود.بعد هر نمازی فرازهایی از دعا را میخواند.یکبار به شوخی بهش گفتم:

آقا محمد،دعای کمیل مال شبهای جمعه ست.چرا شما هر روز بعد از هر نمازی دعا میخوانی؟

گفت:مگر انسان فقط شبهای جمعه،به خدا نیاز دارد؟!

«ما هر لحظه به خدا نیاز داریم! دعا کردن پاسخ به همین نیاز های ماست.»

نوجوان شهید محمد باقر حبیب الهی 

****


در روایات آمده است که هرکه بعد از نماز دعا نکند خداوند به فرشته هایش می گوید 

ببینید بنده ام نمازش را خواند و کسی را دعا نکرد پس نمازش را بگیرد

و به صورتش بزنید ...

زندگی چییییییییییست؟

 

 

سلام رفقا ... 

 

 

همین اول کار برید و این آهنگ وبلاگ رو قطع کنید، برو قطع کن دیگه، کار دارم آخه ... 

 

لطفا برید تو حس و احساس کنید علیرضا افتخاری هستید، شما می تونید، خواستن توانستن هس ... 

 

رفتین تو حس، صبر کنید منم برم تو حس. اوهووووم. اوهوم. 

 

زندگی چیییییییییییییپس ؟؟؟ خون دل خوردن. روی دامان یار خود مردن ... 

 

یوهوووووو هییییییی هییییی یووووهووووو 

 

ن واقعا زندگی چیه؟ این جواد رضویان می خوند: وایسا دنیا من می خوام پیاده شم. الان دقیقا ی حسی شبیه اون دارم. آخه خدا رو خوش می آد. راستی خواستین برید این آهنگ رو باز کنید باز کنید. نبستین آهنگ رو؟ هش زاد؟ 

 

الان چند روز هس نشستم پشت درهای بسته این وبلاگ، چشم ب راه هس ک ی نظری، نیمه نظری. رفتم از زیر این موکت این ملچوک أولدرن آبی رو هم آوردم گذاشتم کنار دستم. این ملچوک ها هم ختم روزگارن. دیدی تا ی جا نشستی می خواد از سوراخ بینی ات بره تو وقتی می ری ملچوک ألدورن رو می یاری می ره قایم می شه. آخر الزمان هس دیگه. آره می گفتم از بی وفایی روزگار. بابا انصافتون رو شکر. بازدید بالای 100 یا 150 تا اونوقت نظر هیچی. می دونید اصلا شیرم رو حلالتون نمی کنم. یعنی در واقع شیر ننه رو حلالتون نمی کنم. 

 

بذارید اینم بنویسم دلم خنک شه. ایشالله هر کسی نظر بذاره بره کربلا. اصلا ایشالله هر کسی نظر بذاره روسفید شه خدمت آقا امام زمان. 

امممما، هر کی نظر نذاشت ... 

 

هر کی وبلاگ داره فک کنم حالم رو بفهمه. وقتی از همه کارها بی کار می شی. می گی چی کار کنم. یادت می افته ی وبلاگ درپیت داری. وقتی باز می کنی. رمزش رو می زنی تا صفحه لود شه جونت بالا می آد ک یعنی نظر گذاشتن. کی نظر گذاشته حالا. اگه ی دونه نظر داشته باشی، خیلی خوش ب حالت می شه، اگه دوتا عالی. اگه سه تا من چقد عالی ام. اگه چهار تا ک دنیا مال ماست. پنج تا هم باشه تو افق محو می شی و ... 

واااای ک اگه شش تا باشه، از خودت شعف در کرده و این سوال مطرح می شود: اینجا کجاست؟ من کی ام؟ این کی هس؟ 

 

بیشتر از این نظر ی جا نداشتم ک حالش رو بفهمم. حالا شمایی ک سر می زنی آقایی کن نظر بذار حرف من پیرمرد رو زمین ننداز ... 

 

القصه ... 

 

می گم دنیا فلان فلان. می گید ن. د آخه نوکرتم این چ وضعش هس. الان مداح کشوری و لشکری، قاری ممتاز بین المملی، مکبر بزرگ(هم وزن یانگوم بزرگ بخونید شماها ـ این لقب رو امروز شنیدم وقتی مهمون داشتیم و نشسته بودیم پای یانگون ب قول این آبجی کوچیکه. اونقدر خندیدم ک نگو) می گفتم مکبر الاعظم الحاج حاجی بوغازش اومده (فارسی اش چی می شه ـ گردنش اومده یا چی؟) نمی تونه بخونه. کسی نیس بیاد بگه مردی؟ زنده ای؟ چرا نمی خونی؟ حالا تازگی ها هم ی چیزی فهمیدم. یعنی چند سالی می شد ک وقتی در مقام تکبیری و مکبری دستی بر آتش داشتم کسی مرا راهنمایی و ارشاد نکرده بود تا این که ... 

 

آقا ی مدتی بود هر وقت می رفتم نماز خونه دانشگاه واسه نماز خوندن. یکی دست می زد. خیلی مطالعه و پژوهش و اینها ک خدایا دلیل چییییییپس؟ نفهمیدیم تا این ک فهمیدیم و چقدر جا خوردیم. ای بابا. خب زودتر می گفتین ... 

 

بعله. نمی دونم امروز چی کار کرده بودم، داشتم یکی رو می زدم بره آسمون هفتم. یعنی اگه شده بود دااااش حاجی تون داشت از پشت میله های زندون واستون می گفت: سلامتی سه نفر. زندونی حاجی و تخریب چی. 

 

رفته بودیم این نمایشگاه واسه جوجه بیرالله بنده سی وسایل بخریم. چشم نمایشگاه رو در آوردیم. یکی از دفترهایی ک عکس شهید داره بخریم نشد. همین طور می گشتیم. جلوی هر غرفه هزار تا آدم. جلوی یکی از این غرفه ها خالیه خالی. گفتیم ثواب داره بریم بلکم فرجی شد ک چشمون ب جمال منتظر خان روشن شد. گفتم آخه اینجا چرا این جوریه. والله. بهش پیشنهاد دادم یکی از این ضربات اسلام رو بذارن فروشنده. از نوع مرد. آره پیشنهاد دادیم و یکی دو تا دفتر طرح بچگی حضرت ابوالفضل(ع) رو واسه جوجه خریدیم. البته می خواستیم واسه خروس تخریب چی هم بخریم ک گفتن تموم شد. 

آره ... 

 

برگشتنی انداختم پاسداران. رفتین ک. یهو می بینی رفتی بالا. یهو پایین. جاده از وسط نصف می شه. هیچی دیگه استاندارد در حد بنز. رسیدیم ب پای این عون ابن علی ک یکدفعه ... 

 

بقیه قصه بمونه واسه فردا ... 

 

باشه چون می خواید نظر بذارید می گم ها. آره دیدم شی سفیدی در حال دویدن از جلوی ماشین هس. ترمز. بوق. دستی. کلاچ. گاز. هر چی دم دست بود رو گرفتیم. حالا مرده عوض این ک (دارم واستون اسلوموشون می گم هااا ـ یعنی امکانات سفید در این حد هس) آره. یکدفعه عوض این که بره کنار وایساد وسط اتوبان. حالا این تخریب چی این وسط می گه. حاجی گوشی ات رو بده می خوام از ی صحنه توپ تصادف فیلم بگیرم. نمی دونستم قدرت تخیل در این حد. هیچی دیگه ب زور حضرت ابوالفضل و سلام و صلوات زدیم دنده هوایی پریدیم. یعنی مفت داشتم می رفتم پشت میله های زندون. بعد چند وقت هم نمی تونستید دیه رو پرداخت کنید و اعدام. بعد بایستی پشت سالار(این پیکان جوانان گوجه ای البت سفید) ی عکس حاجی رو می زدید با ی روبان سیاه کنارش و می نوشتید جوان ناکام ... 

 

ولی جدا شادی ارواح خودم و خودتون، هر کسی ک نظر می ذاره واسه این مطلب الفاتحه مع صلوات ... 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد ... فاتحه اش رو بخون بعد برو بقیه مطلب ... 

 

هش زاد. می گم زندگی چیییییییییپس باورتون نمی شه. 

 

تو محله تخریب چی اینها هم کم مونده بود سه تا داوا پایلیان رو ک سوار موتور بودن بکشم. حالا بعد قضیه اتوبان(الان یادم افتاد آخه) همه دست کردن تو جیبشون ک صدقه بدن. بعد این دااااش علی ک دید ما هم صدقه دادیم، پولش رو خلاف جهت رو سرش چرخونده داشت می ذاشت تو جیبش. ک گفتیم بابا این چ کاری هس و ... 

 

حالا رسیدم خونه، دیدم ی ملت نشستن جلوی یانگون. گفتم چ خبره. گفتن آخرین قسمت. ولی انصافا این فیلم ها و سریال های ایرانی اگه مفهوم و نتیجه اخلاقی نداره، این سریال های کره ای پر از مفهوم هس. این ی قسمت آخر رو ب زور مهمون و اینها دیدیم و نتیجه اخلاقی این شد ک برید سالها تلاش کنید، درس بخونید.و غیره و ذالک بعد برید بچه بزرگ کنید. خب چ کاری هس همون اول برید دیگه. ی ملت رو ریختین بهم. والله ( آقا ما بلد نیستیم حرف های فمنیستی بزنیم ها. همین جوری ی نتیجه گیری کردم دیگه، حالا چرا می زنید.

 

اینها زیاد مهم نیس. مهم دلاتون هس ک می خوام واسه چند لحظه هوایی مشهد کنم و همه با هم ی سلام بدیم ... 

 

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، الامام الغریب. السلام علیک یا غریب الغربا. السلام علیک یا سلطان خراسان. یا ضامن آهو ... 

  

عید میلاد آقا امام رضا رو هم تبریک می گم بهتون ... 

ایشالله هر چی از آقا بخواید بگیرید ... 

راستی خیلی ممنون ک وقت گذاشتین و خوندین. برام دعا کنید اساسی. 

 

والعاقبه للمتقین