سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای
سفیـــــد

سفیـــــد

عمار امام خامنه‌ای

زندگی چییییییییییست؟

 

 

سلام رفقا ... 

 

 

همین اول کار برید و این آهنگ وبلاگ رو قطع کنید، برو قطع کن دیگه، کار دارم آخه ... 

 

لطفا برید تو حس و احساس کنید علیرضا افتخاری هستید، شما می تونید، خواستن توانستن هس ... 

 

رفتین تو حس، صبر کنید منم برم تو حس. اوهووووم. اوهوم. 

 

زندگی چیییییییییییییپس ؟؟؟ خون دل خوردن. روی دامان یار خود مردن ... 

 

یوهوووووو هییییییی هییییی یووووهووووو 

 

ن واقعا زندگی چیه؟ این جواد رضویان می خوند: وایسا دنیا من می خوام پیاده شم. الان دقیقا ی حسی شبیه اون دارم. آخه خدا رو خوش می آد. راستی خواستین برید این آهنگ رو باز کنید باز کنید. نبستین آهنگ رو؟ هش زاد؟ 

 

الان چند روز هس نشستم پشت درهای بسته این وبلاگ، چشم ب راه هس ک ی نظری، نیمه نظری. رفتم از زیر این موکت این ملچوک أولدرن آبی رو هم آوردم گذاشتم کنار دستم. این ملچوک ها هم ختم روزگارن. دیدی تا ی جا نشستی می خواد از سوراخ بینی ات بره تو وقتی می ری ملچوک ألدورن رو می یاری می ره قایم می شه. آخر الزمان هس دیگه. آره می گفتم از بی وفایی روزگار. بابا انصافتون رو شکر. بازدید بالای 100 یا 150 تا اونوقت نظر هیچی. می دونید اصلا شیرم رو حلالتون نمی کنم. یعنی در واقع شیر ننه رو حلالتون نمی کنم. 

 

بذارید اینم بنویسم دلم خنک شه. ایشالله هر کسی نظر بذاره بره کربلا. اصلا ایشالله هر کسی نظر بذاره روسفید شه خدمت آقا امام زمان. 

امممما، هر کی نظر نذاشت ... 

 

هر کی وبلاگ داره فک کنم حالم رو بفهمه. وقتی از همه کارها بی کار می شی. می گی چی کار کنم. یادت می افته ی وبلاگ درپیت داری. وقتی باز می کنی. رمزش رو می زنی تا صفحه لود شه جونت بالا می آد ک یعنی نظر گذاشتن. کی نظر گذاشته حالا. اگه ی دونه نظر داشته باشی، خیلی خوش ب حالت می شه، اگه دوتا عالی. اگه سه تا من چقد عالی ام. اگه چهار تا ک دنیا مال ماست. پنج تا هم باشه تو افق محو می شی و ... 

واااای ک اگه شش تا باشه، از خودت شعف در کرده و این سوال مطرح می شود: اینجا کجاست؟ من کی ام؟ این کی هس؟ 

 

بیشتر از این نظر ی جا نداشتم ک حالش رو بفهمم. حالا شمایی ک سر می زنی آقایی کن نظر بذار حرف من پیرمرد رو زمین ننداز ... 

 

القصه ... 

 

می گم دنیا فلان فلان. می گید ن. د آخه نوکرتم این چ وضعش هس. الان مداح کشوری و لشکری، قاری ممتاز بین المملی، مکبر بزرگ(هم وزن یانگوم بزرگ بخونید شماها ـ این لقب رو امروز شنیدم وقتی مهمون داشتیم و نشسته بودیم پای یانگون ب قول این آبجی کوچیکه. اونقدر خندیدم ک نگو) می گفتم مکبر الاعظم الحاج حاجی بوغازش اومده (فارسی اش چی می شه ـ گردنش اومده یا چی؟) نمی تونه بخونه. کسی نیس بیاد بگه مردی؟ زنده ای؟ چرا نمی خونی؟ حالا تازگی ها هم ی چیزی فهمیدم. یعنی چند سالی می شد ک وقتی در مقام تکبیری و مکبری دستی بر آتش داشتم کسی مرا راهنمایی و ارشاد نکرده بود تا این که ... 

 

آقا ی مدتی بود هر وقت می رفتم نماز خونه دانشگاه واسه نماز خوندن. یکی دست می زد. خیلی مطالعه و پژوهش و اینها ک خدایا دلیل چییییییپس؟ نفهمیدیم تا این ک فهمیدیم و چقدر جا خوردیم. ای بابا. خب زودتر می گفتین ... 

 

بعله. نمی دونم امروز چی کار کرده بودم، داشتم یکی رو می زدم بره آسمون هفتم. یعنی اگه شده بود دااااش حاجی تون داشت از پشت میله های زندون واستون می گفت: سلامتی سه نفر. زندونی حاجی و تخریب چی. 

 

رفته بودیم این نمایشگاه واسه جوجه بیرالله بنده سی وسایل بخریم. چشم نمایشگاه رو در آوردیم. یکی از دفترهایی ک عکس شهید داره بخریم نشد. همین طور می گشتیم. جلوی هر غرفه هزار تا آدم. جلوی یکی از این غرفه ها خالیه خالی. گفتیم ثواب داره بریم بلکم فرجی شد ک چشمون ب جمال منتظر خان روشن شد. گفتم آخه اینجا چرا این جوریه. والله. بهش پیشنهاد دادم یکی از این ضربات اسلام رو بذارن فروشنده. از نوع مرد. آره پیشنهاد دادیم و یکی دو تا دفتر طرح بچگی حضرت ابوالفضل(ع) رو واسه جوجه خریدیم. البته می خواستیم واسه خروس تخریب چی هم بخریم ک گفتن تموم شد. 

آره ... 

 

برگشتنی انداختم پاسداران. رفتین ک. یهو می بینی رفتی بالا. یهو پایین. جاده از وسط نصف می شه. هیچی دیگه استاندارد در حد بنز. رسیدیم ب پای این عون ابن علی ک یکدفعه ... 

 

بقیه قصه بمونه واسه فردا ... 

 

باشه چون می خواید نظر بذارید می گم ها. آره دیدم شی سفیدی در حال دویدن از جلوی ماشین هس. ترمز. بوق. دستی. کلاچ. گاز. هر چی دم دست بود رو گرفتیم. حالا مرده عوض این ک (دارم واستون اسلوموشون می گم هااا ـ یعنی امکانات سفید در این حد هس) آره. یکدفعه عوض این که بره کنار وایساد وسط اتوبان. حالا این تخریب چی این وسط می گه. حاجی گوشی ات رو بده می خوام از ی صحنه توپ تصادف فیلم بگیرم. نمی دونستم قدرت تخیل در این حد. هیچی دیگه ب زور حضرت ابوالفضل و سلام و صلوات زدیم دنده هوایی پریدیم. یعنی مفت داشتم می رفتم پشت میله های زندون. بعد چند وقت هم نمی تونستید دیه رو پرداخت کنید و اعدام. بعد بایستی پشت سالار(این پیکان جوانان گوجه ای البت سفید) ی عکس حاجی رو می زدید با ی روبان سیاه کنارش و می نوشتید جوان ناکام ... 

 

ولی جدا شادی ارواح خودم و خودتون، هر کسی ک نظر می ذاره واسه این مطلب الفاتحه مع صلوات ... 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد ... فاتحه اش رو بخون بعد برو بقیه مطلب ... 

 

هش زاد. می گم زندگی چیییییییییپس باورتون نمی شه. 

 

تو محله تخریب چی اینها هم کم مونده بود سه تا داوا پایلیان رو ک سوار موتور بودن بکشم. حالا بعد قضیه اتوبان(الان یادم افتاد آخه) همه دست کردن تو جیبشون ک صدقه بدن. بعد این دااااش علی ک دید ما هم صدقه دادیم، پولش رو خلاف جهت رو سرش چرخونده داشت می ذاشت تو جیبش. ک گفتیم بابا این چ کاری هس و ... 

 

حالا رسیدم خونه، دیدم ی ملت نشستن جلوی یانگون. گفتم چ خبره. گفتن آخرین قسمت. ولی انصافا این فیلم ها و سریال های ایرانی اگه مفهوم و نتیجه اخلاقی نداره، این سریال های کره ای پر از مفهوم هس. این ی قسمت آخر رو ب زور مهمون و اینها دیدیم و نتیجه اخلاقی این شد ک برید سالها تلاش کنید، درس بخونید.و غیره و ذالک بعد برید بچه بزرگ کنید. خب چ کاری هس همون اول برید دیگه. ی ملت رو ریختین بهم. والله ( آقا ما بلد نیستیم حرف های فمنیستی بزنیم ها. همین جوری ی نتیجه گیری کردم دیگه، حالا چرا می زنید.

 

اینها زیاد مهم نیس. مهم دلاتون هس ک می خوام واسه چند لحظه هوایی مشهد کنم و همه با هم ی سلام بدیم ... 

 

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، الامام الغریب. السلام علیک یا غریب الغربا. السلام علیک یا سلطان خراسان. یا ضامن آهو ... 

  

عید میلاد آقا امام رضا رو هم تبریک می گم بهتون ... 

ایشالله هر چی از آقا بخواید بگیرید ... 

راستی خیلی ممنون ک وقت گذاشتین و خوندین. برام دعا کنید اساسی. 

 

والعاقبه للمتقین

نظرات 27 + ارسال نظر
تخریب چی یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:24 ق.ظ http://takhribchi68.blogsky.com

سلام داداش...
باید فردا آرپی چی زن رو برداریم بریم براش از نمایشگاه زیتون بخریم... و ...........
ادامه نظرم بمونه برا فردا اصلا حسش نیست...

سلام قردش جان ...

بابا 2 و نیم نصف شب هس، معلومه حسش نیس ...

اوهوم با نظر موافقت موافقم دقیقا

صهبای عشق یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:24 ق.ظ

سلام حاجی جون اول یه شرمندگی بدهکارم که جواب ندادم (ظهری رفتم خونه که اوستوراحت بکنم یه اوستوراحتی شد در حد تیم ملی به جای اوستوراحت تا اخرشب رفتم به حجل که بماند)
بعدشم از ملت میخوای که مثل مردم بریزن برات نظر بذارن خودت میگیری میخوسبی
بعد بعدشم هم در حد اساسی التماس دعا میکنی از مردم نکنه منطورت از منطور های ارپی جی زن زن زن(ببخشید زبونم یه لحظه گرفت") هس ناقلا
حالا اینیا

سلام صهبای عشق جونم ...

ارادت دارم خدمت داش گلم. جات خالی ی چایی زدیم. منم دو تا سرماخوردگی زده بودم، جاده رو دو تا، منتظر رو هفت تا، ضربات رو 12 تا می دیدم. یعنی ب زور رسوندم خودم رو خونه ...
والله تا 2 نشستم نوشتم، ب قول حاجی تخریب چی حسش رفت، رفیتیم خوابیدیم.

داش گلم خودت ک بهتر می دونی التماس دعا واسه چیه. هااا تو مشهد خودت گفتی بهم، منم بهت گفتم. آره دیگه. ولی تیکه خوبی انداختی

در ضمن، ساعت نظر گذاشتنت رو با ساعتی ک تخریب چی نظر گذاشته، ی نیگاه بنداز. ببین شبهه ب تو وارد هس یا ب من ...

یولدان گچن یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.kohnerefig.blogfa.com

هوالحبیب...
دل من گم شد اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا
و اگر از تپش افتاد دلم،ببریدش به ملاقات رضا
از رضا خواسته ام تا شاید،بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است،دلخوشم من به محالات رضا

میلاد آقا مبارک،التماس دعا...

دارد دل ما راه نجاتی دیگر

در مشهد و در قم ، عتباتی دیگر

بر بانوی با کرامت قم صلوات

بر شاه خراسان صلواتی دیگر

همچنین و خیلی ممنون ...

بیر الله بنده سی یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

سلام
حاجی انصافا دیشب حال کردی؟ دو دیقه منتظر(چ...ل) رو فرستادم اندرونی و خودم نشستم سر دخیل فروش 10 برابر شد. نگو خودم از ضربات اسلام بودم و خبر نداشتم!! حالا نمرات منفی سقل و مدل مو و پیرهن و شلوار رو خودت کسر کن ازش.
راستی این منتظر نامرد خودش چون دفتر حضرت اباالفضل و مختار نداشت میخواست باربی قالبم کنه و فردا هم جوجه غرب زده بشه و وقتی که بزرگ شد به جای خروس تیپ تویوغی! بزنه ولی با تدابیر اینجانب فتنه رفع شد.
یه خبر داغ هم واست دارم در حد تیم ملی! طی مذاکرات پیامکی انجام شده دیشب با تخریبچی قرار شد دوتایی باهم بزنیم تو کار میلگرد و حسنه و حسینه و ابالفضله و... رو بیخیال شیم!!!!
درباره دعای بتردن هم خدمتت عارضم که ما خودمون یدی طولانی در این موارد داریم که آخرینشم کاماندو بود که بتردن هم جواب گرفتییییییییییم!!!

السلام علیک یا آ.بیرالله بنده سی ...

آره دیگه. قرار بود k.1 رو جانشین کنیم ولی تخریب چی ک دبد خود شوما بووووووووولووووو هستی دیگه از خیرش گذشت ...
آره دیگه پیرهن با یقه 3 دگمه منم بپوشم ضربه وارد می شه ب اسلام ...
میلگرد خوبه ولی تیرآهن ی چیز دیگه اس ...
آقا می خوای همه چیز زندگی ام رو رو کنم. خودت می دونی قضیه ایش و اینها هس. چرا ب آدم شبهه وارد می کنی. منم شبهه وارد کنم بهت ...

آوای حرکت یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ب.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام داش حاجی
زندگی همینه دیگه بعضی وقتا می سازه بعضی وقتا باید بسازی
امدم بگم من خاطر خواتم ...
خخخخخخخخخخخ

سلام داش ابراهیم ...

ب خدا شرمنده ام می کنی. من ی چند وقتیه نظر نمی ذارم بعد شما هی نظر پشت نظر.

اومدم وبلاگت نظر بذارم ....

سوگند... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:58 ب.ظ http://77sogand92.blogfa.com/

سلام
متنتون خیلی حالب بود...
خیلی ...
موفق باشید

سلام ...

مثل همیشه لطف دارید. ممنون ...

سوگند... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:59 ب.ظ http://77sogand92.blogfa.com/

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.

(فجر 28-29)


به روزم

التماس دعا

سر می زنم ...

باران... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام علیکم برادر...
شما استعداد فراوان در زمینه ی طنز دارید...
ب نظرم روی همین زمینه فعالیت بفرمایید موفقیت فراوان کسب میکنید ان شاالله...
البت سعی کنید طنزپردازی 30یا30نکنید...خلی خطرناکه.....
البت هر طور صلاح خودتان باشد...
موفق باشید
یاعلی...

علیکم السلام ...

لطف دارید. والله خودم روحا داغونم ولی نوشتنم دلیل داشت ...

آره خب ی هفته نامه ب اسم گل حاجی بزنم خوب در می آد.

سیاسی هم چیزکی بلدیم ولی از ترس و خطرناک بودنش وارد نشدیم.

خیلی ممنون ک وقت گذاشتید و نظر مرقوم فرمودید ...

التماس دعا

تنها یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ب.ظ

میون ایوون طلاش یه آرزویی کردم...
.
منم مث کبوتراش دورِ سرش بگردم...
.
تا به ابد یارشم...
.
همیشه بیمارشم...
.
به گردنم حق داره...
.
چونکه نمک خوارشم...
.
کنار اون سقا خونه اش اشکای دونه دونه...
.
کی مثل تو امام رضا درد منو می دونه.....
.
حال و هوایم تویی...
.
نغمه و نایم تویی...
.
آقا تو این بی کسی...
.
گره گشایم تویی...

میلادباسعادت علی موسی الرضا مبارک باشه...

سلام علیکم ...

آقا تو این بی کسی ...
گره گشایم تویی ...

خیلی ممنون ...
اسمتون رو بین نظرات دیدم خوشحال شدم ...
التماس دعا

باران... دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ

گـاهــی هـــم

نه برای اینکه، دنبال ازدیاد نعمتیـم

نـه از تــرس...

نـه از روی عـادت...

نـه بــرای دل خـودمـان...

تنها برای خاطـر خــــدا...

بـگـویــیــم :

الحــمــدلله

........................................
...الحمدالله...

سلام علیکم ...

شهید آوینی: کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا…!

الحمدالله ...

خیلی ممنون بابت لطف دوباره تون ب وبلاگ سفید ...

صهبای عشق دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:00 ق.ظ

سلام داداش
اولا عازضم چون صهبا از چشم های همیشه بیدار انقلاب می باشد هیچ گونه شبه ای وارد نیس
یه حرف هس که میگه:
"وقتی که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره"
یه موجودی تو این مایه ها هس
بعدشم قربون روح داغونت برم من
الهی بمیرم این روزو نبینم من
ولی واقعا زندگی چیست به قول شاعر خون دل خوردن
اما این نیز بگذرد
چون بگذرد غمی نیست
اندکی صبر سحر نزدیک است...

سلام قردش جان ...

یارلارون نجه دی؟

چشم های همیشه بیدار ... !!!
در مورد شعر فاخر و زیبای " وقتی آقا پلیسه می خوابه منم می خوابم." درست هس مجید دلبندم.

من تو دنیا از کسی نمی ترسیدم تا این ک موجودی تو مایه های شما دیدم. (حالا این مایه ها دقیقا می شه چی؟)

خدا نکنه. شما واسم خیلی عزیزی

آره. چون غمی هس بگذرد یا غمی نیس بگذرد

ولی دااااش گلم خیلی لطف می کنی و وقت می ذاری و نظر می ذاری. خیلی خیلی خیلی ممنون و از اینا

آوای حرکت دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:36 ق.ظ http://freenotion.blogsky.com

سلام داش محمد خودم
برای من خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر از نظر گذاشتن وجود خودت برام مهمه
بامعرفت قلبت شاد...

سلام داااش حاجی ابراهیم خود خودم ...

ارادت تکمیل هس. واااااااای ک من چقد عالی ام. الان کلا گم شدم تو خودم.

ب برکت دوستانی مثل شماست ک ...
خدا حفظتون کنه ...

مانیفیست دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:22 ق.ظ http://saakarr.blogfa.com

سلام...

شرمنده دیر به دیر سر میزنم...

متنتون طنزش مثل همیشه خوب بود اما اینکه زندگی چییییییییست؟ توش چیزی دست گیرم نشد!

اما با اینکه زیاد دوست ندارم متن کپی کنم این جمله رو بیشتر قبول دارم.

زندگی شهد گلیست زنبور زمان میخوردش آنچه میماند عسل خاطره هاست!

سلام علیکم ...

لطف دارید. بنده هم دنبال لایه های فاخر طنز توی مطلبم بودم. فعلا پیدا نکردم.

حتما همین طور هس ک می فرمایید.

خیلی ممنون و التماس دعا

unknown دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:46 ب.ظ http://unknown313.blogfa.com/

سلام
چقدر گله و شکایت
آقا سر بزنین سر می زنیم.نظر بدین نظر می دیم...این قانون طبیعته!
عجب اتفاقاتی برا شما میفته ها!
قلمتون خرسندمون کرد.
عیدتون مبارک...ایشالله زیارت اهل بیت عیدی بگیرین.
التماس دعای زیاده زیاد

سلام ...

قانون طبیعت
سر می زنیم حتما ...

خیلی ممنون. عید و میلاد آقا هم خدمت شما مبارک باشه ...

ملتمس دعا و خوشحال شدم اسمتون رو بین نظرات دیدم ...

سیروان دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:26 ب.ظ http://sirvan08.blogfa.com

سلام ..
این نظر وجهه ی قانونی نداره .
فقط خواستم اون وقت که لود میکنه تا بیاد بالا یه دونه بیشتر نظر باشه حال کنی .
روانی هم نیستم .

سلام ...

پس دقیقا با نظر موافقم موافق هستید ... ؟
خدا نظراتت رو زیاد کنی. بخیل نیستیم ک. ما هم چند تا چند تا نظر می ذاریم ...

همی حال کردیم با این کارتون. اجرتون با صاحب نظرات ...

سیروان دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:27 ب.ظ http://sirvan08.blogfa.com

دل که راهی خراسان شد هوایی می شود/
زائر جامانده را شور و نوایی می شود/
پا که در گِل ماند حج اغنیا هم پیشکش/
غم مخور بر ما فقیران هم عطایی می شود
"سلام ، به روزم "

خیلی ممنون ...

سلام ...

سر می زنم ...

سیروان دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:39 ب.ظ http://sirvan08.blogfa.com

البته داداش گلم یه نکته بگم بهت که ما دیگه دغدغه ی تعداد نظرات و بازدید و اینا رو نداریم ...
هدف چیز دیگه ایه . مگه یووووخ ؟

دقیقا داداش گلم ...

راستی رفتم ی نیگاه ب پروفایلت انداختم ...

تو قسمت فیلم ها ...

سلام بر داداش دریا و علف (البته با کمی سانسور ها)

سیروان دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:11 ب.ظ http://sirvan08.blogfa.com

پروفایلم ؟؟؟
نکته ی جالبش مگه کجاش بود ؟
راستی منظورتو از دریا و ... نفهمیدم .!!!!
من گیراییم پایینه هااااااا

آره خب ...

ن فقط خواستم شناختم ازتون بیشتر شه. همین ...

مگه تو فیلم ها ننوشتین " سن پطرزبوگ" خب ی تیکه از فیلم رو اومدم ...

جایی تو قسمت استلخ. البته قبل اون. سلام بر ... دریا و علف ...

گمنام دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:13 ب.ظ http://beh8.blogfa.com

سلام ...
خوبی حاجی ؟
از حال و هوای وبلاگت معلوم بود که جدی مینویسی ...
ولی این پست به مطالب طنز پردازانه شبیه تر بود .!
ولی معلومه که ذوق خوبی داری . تبریک داره هااا ...
تبریک میگم .
به ما هم سر بزن .

سلام ...

خیلی ممنون ...

سر زدم و از لطفتون ممنون ...

طاها دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام علیکم
یه جوری گفتین کسی کامنت نمیذاره که کم مونده بود گریم بگیره!!!
بابا مسلمون چرا ناشکری میکنی این همه کامنت!
ولی خداییش هر موقع پست هاتونو میخونیم یه جوری جورواجور میشم ازتون ممنونم
راستی عیدتون مبارک

سلام علیکم ...

این همه تو متن گریه و زاری و عجز و لابه ک من أولوم سن أول آخرش شد اینی ک شد ...

خدایا شکرت. می گن شکر نعمت نعمتت افزون کند وانگهی دریا شود ...

موظب باشید زیاد جورواجور نشید دیگه دیگه ... از ما گفتن ...

عید شما هم مبارک ...

خوشحال می شم دوباره سر بزنید و نظر بذارید ...

تخریب چی دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:13 ب.ظ http://takhribchi68.blogsky.com

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

در شلوغی‌ها دو تا آرنج خوردن بی‌هوا

مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن

آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی

جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن

امتحانی کن، ببین اینجا چه حظی می‌دهد

یاعلی گفتن به وقت دست بر زانو زدن

شمع‌ها ! نجوای با خورشید می‌دانید چیست؟

اشک‌های بی‌صدا باریدن و سوسو زدن

هفت دوری نیست حج ما فقیران، این طواف

دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن

بیت هشتم هدیه‌ای از سوی قم آورده است

بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن

بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش

دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن ....

سلام داداش...

میلاد آقا علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک...

التماس دعا...........

سلام داداش گلم ...

حسش برگشته ک نظر ب این خوبی و درازی گذاشتی ...

ایشالله همیشه نظراتت زیاد شه.

خیلی ممنون از شعرت. اینجاش بیشتر ب دلم نشست ...
امتحانی کن، ببین اینجا چه حظی می‌دهد

یاعلی گفتن به وقت دست بر زانو زدن

راستی عیدت مبارک ...

باران... سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ق.ظ

من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو



سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو



تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم



آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو



من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام



یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو



پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد



هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو



گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم



من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟



سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام



من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟



حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین



جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو



من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام



اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو

..................
سلام...عیدتون مبارک

سلام ...

شعرتون فوق العاده بود ...

این بیت آخری هم ک ...

من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام



اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو

عید شما هم مبارک ...

التماس دعا

گمنام سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ق.ظ http://beh8.blogfa.com

سلام ..
آره داداش قبلا فعالیت داشتم ، ولی این وب تازه تاسیسه .!!! منم عید رو به شما تبریم میگم .. منم خیلی دلم میخواد با هم ارتباط بیشتری داشته باشیم .
شما رو با افتخار لینک کردم ... با اسم " وبلاگ بهشت " منتظر لینک شدن هستم .

سلام ...

متشکرم از لطفتون ...

حتما لینک تون می کنم ...

فاطمه سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ق.ظ

سلام!
من خیلی سرنمیزنم هرموقع هم میام وبتون مطلبی تازه جز خاطرات وحوادثات روزمرتون پیدانمیکنم
ببخشداولی برا دفترچه خاطرتتون چه نظری بذاریم؟
الحمدلله دوستان هم طیف تون میان نذرمیزارن!
اگه مطالعمونو بیشترکنیم هواداران هم بیشتر میشن دیگه لازم نیست احساسات خواننده رو تحریک کنیدکه نظربذاره انوقت واقعیت روباطنزهم بنویسید خیلی بهترمیشه!
البته ببخشدبنده رک نظرگذاشتم

علیکم!

خیلی ممنون از نقدی ک گذاشتید. خوشحال می شم سر بزنید و نقدتون رو رک بفرمایید. حتما مطالبتون رو مد نظر قرار می دم ولی با این حال حداقل برای این نوشته دلایل خودم رو داشتم ...

محمدجوادرضایی سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

به دنیا دل نبنده هرکی مرده....

حرف همین هس ک گفتی ...

سلام:[گل]

ممنون...........[گل]

محبوب رضاست هر که دل ریشتر است
از کعبه صفای این حرم بیش تر است
اینجاست طبیبی که ندارد نوبت
هر دل که شکسته تر بود پیشتر است

التماس دعای فرج.[گل]

سلام ...

خیلی ممنون

عید شما هم مبارک و محتاج دعا

علی دااااش سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ

داااااش داشتیم.....نه سن االله داشتیم.....ولی اون شی سفید نبود از ترس اینکه با سرعت 120 بریم تو شکمش یهوووو سیفید شود.بیده سیز اوقده کدنان دانشدز من گاتمشدم کی پولو قیتردیم ایچری....حسنه...حوسنه...جفره و تازلخدا k.1راستس جومونگ شروع شده بتر فیلمیدی آداما حالت بوروس علی ال ورر

سلام قردش جان ...

بابا خب کدها رو واست رمزگشایی کردیم دیگه ...

شما ک خودت بوووورووووس علی هستی. دیگه جومونگ هم نیگاه کنی می شی جومونگ علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد