چه فرخنده شبی بود، شب قدر من، شب معراج من به آسمانها. از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه آسای عشق را میدانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من روح شده و روح من آتشفشان کرده بود، میخواست همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان پرواز کند. آنگاه آتش عشق به کمک آمده و جسم خاکیام را سوزانده بود و از من، فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمانها اوج میگرفت.
شب قدر من، شبی که سلولهای وجودم، در آتش عشق، تغییر ماهیت داده بود و من چیزی جز عشق، گویا نبودم. دل من کعبهی عالم شده بود، میسوخت، نور میداد و وحی الهی بر آن نازل میشد و مقدسترین پرستشگاه خدا شده بود. امواج خروشان عشق از آن سرچشمه میگرفت و به همهی اطراف منتشر میشد. از بر خورد احساسات رقیق و لطیف با کوههای غم و صحرای تنهایی و آتش، توفانهای سهمگین به وجود میآمد و همهی وجود مرا تا صحرای عدم به دیار نیستی میکشاند و مرا از زندان هستی آزاد میکرد.
ای کاش همهی خاطرات الهام بخش این شب قدر را به یاد میآوردم. افسوس که شیرازهی فکر و طغیان احساس و آتشفشان روح من، آنقدر سریع و سوزان پیش میرفت که هیچ چیز قادر به ضبط آن نبود. نوری بود که در آن شب مقدس بر قلبم تابید، بر زبانم جاری شد و به صورت اشک بر رخسارم چکید. من به خاطر شبهای قدر زنده ام و تعالی شب قدر، عبادت من و کمال من و هدف حیات من است.
منبع: «خدا بود و دیگر هیچ نبود»
حاجی نوشت: دکترجان! ذرهای از آنچه از شب قدر چشیدهای بر من نیز بچشان !!!
التماس دعا
چون نامه جرم مابه هم پیچیدند
بردندبهدیوانعمل سنجیدند
بیش ازهمهگان گناه مابودولی
مارابه محبت علی(ع)بخشیدن...
التماس دعااا
سلام علیکم ...
خیلى ممنون و التماس دعا
سحر بودو...
علی بود و خدا بود...
چنان در سجده از عالم رها بود ب شمشیری نمازش را شکستند
کلام دلنوازش را گسستند
درخت عدل رااز ریشه کندند عدالت را بظلم از پافکندند...
کجا کار علی پایان پذیرد
مگر ممکن بود تقوی بمیرد...
/التماس دعای فراوان/
سلام علیکم ...
خیلى ممنون
و محتاج دعا
در شب قدر
مهمتر از "بیداری کشیدن"،
"بیدار شدن" است.
دعا کنید که بیدار شویم...
التماس دعا
بازم بهم سر بزنین
سلام علیکم ...
مطلب جالبی بود؛ ممنون
سر میزنم ...
و محتاج دعا
خدایا در این شبهای قدر تقدیرمانرا طوری مقدر فرما که سال بعد با مولایمان قرآن به سر بگذاریم و اسم اعظمت را یک صدا در کل دنیا بخوانیم ..
التماس دعا
الهی آمین
محتاج دعا
به نام حضرت دوست....
با باد صبا من گله از زلف تو کردم
تا چند بمانیم در این بی خبری ها
تا چند کنی ناز برای من مجنون
تا چند کنی جلوه به چشم دگری ها
شیرین سخنی گر به سخن لب بگشائی
تعطیل شود کارتمام شکری ها
آوای انا المهدی تو از حرم عشق
پایان بدهد بر همه نوحه گری ها
سلام داداش، ذکر لبمان در شب قدر عجل الفرج...
تو دعاهامون نابودی وهابیان و سلفی های سوریه رو از یاد نبریم...
سلام علیکم ...
متن فوق العاده اى بود، خیلى ممنون ...
حتما و التماس دعا
سلام اخوی
خوشحال میشم تو بحث شرکت کنی
سلام قردش ...
سر زدم
سلام قردش، فوق العاده بود !!! شهید چمران اصلا خدایی ک عبادت میکرد با مال ما فرق میکنه. ی جوری از خدا و عبادت حرف میزنه انگار لذتی فراتر از اون وجود نداره و این حقیقت محض هس. بتردن التماس دعا. یاد دان چیخاتما
سلام دااااااش ...
یاشا! حتما! محتاج دعا
حاجیییییی
منم دعا کن!!!
بلهههههه
حتما!