ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بوی پیراهن یوسف را میشنوی اگر ...
چشمانت یعقوبی باشد
فیالواقع چشمانت کور همه چیز جز یوسف باشد ...
آنقدر چشم ب راهت خواهم گریست ک چشمانم یعقوبی شود ...
التماس دعا
حاجی
جمعه هفتم شهریور نوشت:
چیزی شبیه این متن رو دنبالش بودم برا وبلاگ، تو سفید پیداش کردم، ی بار دیگه بخونیدش لطفا ...
یوسف زهرا ?????آی شولوغ ,,,,,
ویزدانن این چ مشکلی داره ؟؟؟
یوسف زهرا ینی چی ؟ من نمیگم دا ...
آدام ب خودش شک میکنه ...
نه ک شما بچه آرومی هستی ؟؟؟
غصه ی دوری دلدار مرا پیرم کرد / غم هجران نگارم ز جهان سیرم کرد / گریه کردم ز فراغت گل من باور کن / که مرا غربت این شهر زمین گیرم کرد .
ساغرم شکست ای ساقی!، رفتهام ز دست ای ساقی!
در میان توفان، بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم، ای ناخدای عالم!
تا نام من رقم زده شد، یکباره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم!
ساغرم شکست ای ساقی! رفتهام ز دست ای ساقی!
تو تشنهکامم کُشتی، در سراب ناکامیها، ای بلای نا فرجامیها
نبرده لب بر جامی، میکشم به دوش از حسرت، بار مستی و بدنامیها
بر موج غم نشسته منم، در زورق شکسته منم، ای ناخدای عالم!
تا نام من رقم زده شد، یک باره مهر غم زده شد، بر سرنوشت عالم!
ساغرم شکست ای ساقی! رفتهام ز دست ای ساقی! حکایت از چه کنم؟
شکایت از چه کنم؟ که خود به دست خودم، آتش بر دل خونشدهی نگران زدهام!
بر موج غم نشسته منم، در زورق شکسته منم، ای ناخدای عالم!
تا نام من رقم زده شد، یکباره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم!
ساغرم شکست ای ساقی! رفتهام ز دست ای ساقی!
سلام.
عاااااالی بود.
چند وقت پیش اومدم واستون کامنت بذارم ولی نمیشد.نمیدونم چرا
محتاجم ب دعا.
سلام علیکم ...
هر از گاهی بلاگاسکای اینجوری میشه، نمیدونم چرا ... ؟
ممنونم ک سر زدید ...